گفتیم که یکی از مهمترین وظایف هر شخصی در طول زندگی شناخت خویشتن است. همه ما بارها این سوال را از خود پرسیدهایم که کیستیم. فرق ما با دیگر موجودات چیست.
آیندۀ زندگی ما چگونه خواهد بود؟ آیا خواهیم ماند یا از بین خواهیم رفت؟ اگر باقی میمانیم چه بخشی از وجودمان فنا ناپذیر است؟ بدن مادی که به مرور زمان از بین میرود پس چه بخشی از وجود من باقی خواهد ماند؟ آیا در درون آدمی حقیقتی بالاتر از پدیدههای طبیعی وجود دارد؟ آیا ورای این دست و پا و غیر از سر و گردن و چشم و گوش و سایر اعضای مادی چیز دیگری با من یا در من وجود دارد، یا اصل و حقیقت من همین مجموعهی اعضای مادی من است؟ فلاسفه اسلامی معتقدند آثار ادراکی و افعال انسان همگی منسوب به «نفس» است. جاودانگی و نامیرایی از آن نفس است. موجودات فاقد نفس نمیتوانند آثار متنوعی از خود بروز دهند بلکه فقط دارای آثار یکنواخت هستند. اما انسان افعال و آثار غیر یکنواخت از خود بروز میدهد. این مسئله تفاوت انسان با جمادات و گیاهان است. تفاوت انسان با حیوان در تواناییهای ادراکی انسان نهفته است.. زیرا حیوانات دیگر نیز دارای افعال و آثار متنوع هستند ولی نمیتوانند ادراک و استنتاج داشته باشند. به طور خلاصه میتوان گفت که دو ویژگی انسان باعث تمایز او از دیگر موجودات عالم میشود. ویژگی «افعال و آثار غیر یکنواخت» وجه امتیاز انسان و حیوان با جمادات و گیاهان است و ویژگی «نطق» متمایز کننده انسان از دیگر حیوانات است.